Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-06@17:10:39 GMT

اهمیت یک تکرار ضروری

تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۱۸۴۴۷

برای استفاده از قدرت ضمیر ناخودآگاه، ابتدا باید آن را برنامه‌ریزی کنیم. اولین مورد از عوامل مؤثر در برنامه‌ریزی ضمیر ناخودآگاه، تکرار است. تکرار، جزء جدانشدنی نماز است. ما در نماز دو نوع تکرار داریم. یکی، تکرار برخی عبارت‌ها و مفاهیم و دوم، تکرار خودِ نماز در هر روز و در پنج وقت. به تکرارهای اذان، اقامه و نماز توجه کنید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تمام این موارد در نمازهای ما وجود دارد که اینها حداقل‌هاست. زیرا من دعاهای قنوت را، چون ممکن است متفاوت باشند، حساب نکرده‌ام یا مثلا ذکر رکوع و سجده را همان ذکرهای معروف، یعنی «سبحان ربی العظیم و بحمده» و «سبحان ربی الأعلی و بحمده» در نظر گرفتم. به علاوه، می‌دانیم که توصیۀ فراوانی در مورد خواندن تسبیحات حضرت زهرا (س) بعد از هر نماز شده است که با هر بار خواندن آن یعنی ۳۴ بار الله اکبر، ۳۳ مرتبه الحمدلله و ۳۳ بار سبحان الله به آمار بالا اضافه می‌شود. این‌همه تکرار برای چیست؟ آیا جز برای جا گرفتن در ضمیر ناخودآگاه است؟ اگر هر بار که این عبارت‌ها را می‌خوانیم، مفهوم آن را هم به خاطر بیاوریم و به آن باور و اعتقاد داشته باشیم، چه اتفاقی می‌افتد ولی متأسفانه حواسمان نیست که در طول شبانه‌روز چقدر این مفاهیم را تکرار می‌کنیم و برای چه این کار را انجام می‌دهیم.

تکرار در نماز، تنها در گفتن بعضی جمله‌ها نیست. ما هر بار برای نماز، وضو می‌گیریم و رو به قبله می‌ایستیم. در هر نماز، تکبیر و قیام و رکوع و سجود و تشهد داریم. یکی ایستاده، یکی خمیده و یکی نشسته، همگی این جمله‌ها را تکرار می‌کنیم و رفتارها و حالت ها را تکرار می‌کنیم. عجب سمفونیِ (هم آوایی) هماهنگی دارد این نماز!

من مجموعه‌ای از مفاهیم و عباراتی را می‌بینم که سرشار از باورهای مثبت و مفید هستند. رو به سویی می‌ایستم که تمام عالم مرا به آن‌سو هل می‌دهد. گویا همۀ موجودات، هم می‌خواهند و هم کمک می‌کنند که من به آن‌سو بروم. رو به سوی خدایی که بزرگ است. خدایی که من به او تکیه کردم و از او آرامش می‌گیرم؛ به ویژه اینکه جز او خدای دیگری نیست. پس پشت من به کسی گرم است که همۀ عالَم هم نمی‌تواند او را ناتوان از انجام کاری کند. چه خدایی! خدایی که رحمان و رحیم است. خدایی که کارش مهربانی است و کاری جز مهربانی ندارد و نمی‌کند.

چقدر لذت می‌برم از اینکه خودم را در آغوش چنین خدایی بیاندازم و دائم از او تشکر کنم؛ تشکر از این بابت که با من همراه استچقدر لذت می‌برم از اینکه خودم را در آغوش چنین خدایی بیاندازم و دائم از او تشکر کنم؛ تشکر از این بابت که با من همراه است. چقدر خیالم راحت است که از چنین خدایی طلب کمک می‌کنم و می‌خواهم که مرا در راه درست زندگی نگه دارد؛ راه کسانی که قبل از من، طعم نعمتِ موفقیت را چشیده‌اند. خدا خیر مطلق است. هیچ‌چیز منفی‌ای در او نیست (تسبیح خداوند) و من تسلیم محضِ این خیر مطلق هستم. من تسلیم اوامر کسی هستم که جز امر به خیر و خوبی از او صادر نمی‌شود. ببینید چقدر عبارت های مثبت و زیبا را هر روز تکرار می‌کنید.

بسیاری از عنوان‌های برنامه‌ها و سخنرانی‌ها، جنبۀ تبلیغاتی دارند تا مخاطبانشان را به خود جذب کنند. هر نماز هم یک جلسۀ انگیزشی است که ما را فرامی‌خواند. حالا به عنوان نماز و به عبارت‌های تبلیغاتی آن در اذان و اقامه خوب نگاه کنید: «حی علی الفلاح؛ پیش به سوی موفقیت و رستگاری»، «حی علی خیر العمل؛ پیش به سوی بهترین رفتارها» و «حی علی الصلاة؛ پیش به سوی نماز». وقتی کتاب‌های موفقیت را بخوانید یا به بعضی از عرفان‌های دست‌سازِ بشر سری بزنید، می‌بینید که یک قاعدۀ ثابت در آنها برای برنامه‌ریزیِ ضمیر ناخودآگاه، تکرار عبارت‌های تأکیدی، مثبت و امیددهنده است. این‌همه عبارت زیبا، مثبت و امیدبخش فقط در یک وعده نماز است و ما هر روز پنج بار این عبارت ها را تکرار می‌کنیم.

نماز و تمرکز روی جزئیات

در یادداشت های قبلی کمی در مورد تمرکز صحبت کردم. گفتم که برای برنامه‌ریزی ضمیر ناخودآگاه باید روی چیزی که می‌خواهیم به آن القاء کنیم، تمرکز داشته باشیم. در نماز هم، روی تمرکز و عدم حواس‌پرتی بسیار تأکید شده است. دلیلش این است که اگر بخواهیم به قلبمان نزدیک شویم و ذکرهای حیات‌بخش نماز را به آن القاء کنیم، باید تمرکز داشته باشیم.

برای به دست آوردن تمرکزِ بالا باید کانال‌های ورودی اطلاعات، محدود به موارد مورد نیاز باشد؛ نباید هرچیزی را دید و شنید و نباید حتی در هر موردی فکر و خیال داشت. این چیزی است که در نماز وجود دارد. در نمازِ درست، ما به هرچیزی فکر نمی‌کنیم؛ هر جایی را نگاه نمی‌کنیم؛ به سخن کسی گوش نمی‌کنیم؛ چیزی نمی‌خوریم و نمی‌نوشیم؛ راه نمی‌رویم و حتی اجازۀ حرکت اضافه هم نداریم. درست مثل کسی که مشغول تمرین برای یادگیری یا به دست آوردن مهارتی است. ما به معنای واقعی، راه‌های ورودی را محدود می‌کنیم و آنها را تحت کنترل خودمان در می‌آوریم.

یکی از راه‌های تمرکز این است که یک یا چند عبارت را با توجه و دقت تکرار کنید. به این وسیله، ذهنتان از بقیۀ مسائل خالی می‌شود و به یک تمرکز نسبی می‌رسید.

یکی از راه‌های تمرکز این است که یک یا چند عبارت را با توجه و دقت تکرار کنید. به این وسیله، ذهنتان از بقیۀ مسائل خالی می‌شود و به یک تمرکز نسبی می‌رسید. در نکتۀ قبل، به تکرارهای فراوان در نماز اشاره کردم. اصلا نماز بدون تکرار معنا ندارد. تکرار عبارت‌هایی مثل «الله اکبر»، «الحمدلله»، «سبحان الله» و «لا اله الا الله» در اذان، اقامه، نماز و در تسبیحات حضرت زهرا (س) به روشنی دیده می‌شود. تکرارهای هدفمندی که هم در عبارت‌ها و هم در حالت‌ها و ارکان نماز وجود دارند؛ تکرارهایی که البته علاوه بر بالا بردن تمرکز، نتایج دیگری هم دارند.

تمرین و توصیۀ دیگر این است که جملات مثبتی را برای چند دقیقه تکرار کنید و به آنها فکر کنید. مگر نماز جز این است؟ همۀ نماز، بیان و تکرار جملات مثبت است. نمازگزار باید در طول نماز سعی کند به چیزی غیر از آنها حتی فکر هم نکند. هدیه و ارمغان نماز این است که ما را نه فقط در جزئیات، بلکه در سراسر زندگی به تمرکز می‌رساند. انگار ما یک کار بیشتر نداریم و آن، زندگی کردن در حال تسلیم بودن برای خدا و حرکت در مسیر صراط مستقیم است. نماز به ما مهارتی می‌دهد که همین یک کار را با تمرکز کامل انجام دهیم. حواسمان پرت نشود و مشغول دیگر کارها نشویم. این مهارت از طریق اصلاح دائمی رویکرد ما در زندگی به دست می‌آید.

فرهنگ قرآن و معارف ۰ نفر محمدرضا جعفرملک برچسب‌ها ستاد اقامه نماز کشور سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی اخلاق

منبع: ایرنا

کلیدواژه: ستاد اقامه نماز کشور سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی اخلاق ستاد اقامه نماز کشور سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی اخلاق تکرار می کنیم ضمیر ناخودآگاه برنامه ریزی عبارت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۱۸۴۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امام صادق (ع) در پی کسب و حفظ قدرت با هر شرایطی نبود

بنی‌عباس در آغاز کار به امام صادق (ع) پیشنهاد پذیرش خلافت دادند اما حضرت خلافتی که از مسیر بنی عباس و آدم‌کشی، جنایت، دروغ و خدعه به دست بیاید را نپذیرفت. این یکی از تفاوت‌های ائمه با دیگران است که دنبال این نیستند که تحت هر شرایطی به قدرت برسند. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم سعید طاووسی مسرور، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در نشستی با عنوان «امام صادق(ع) و مسئله حکومت» طی سخنانی افزایش تعداد شیعیان در زمان امام صادق (ع) و سیره آن حضرت در مواجه با قیام‌های آن دوران پرداخت.

بخش‌هایی از سخنان این استاد دانشگاه را می‌خوانید:

ولادت امام صادق(ع) در سال 80 هجری و شهادت ایشان در سال 148 هجری رخ داد. از سال 83 تا 132، مصادف با دوره بنی امیه و خلفای ستمگری است که البته بعد از هشام، بنی امیه دچار ضعف شده و در سال 132، بنی امیه با کشته شدن مروان حمار ساقط می‌شود.

نکته مهم این است که دوره ضعف بنی‌امیه برای امام صادق (ع) بسیار مغتنم بود چون آنها دیگر نمی‌توانستند فشار زیادی به امام بیاورند لذا امام صادق(ع) هم از سقوط بنی امیه و هم تثبیت بنی عباس، نهایت استفاده را کردند چون فرصت ارزشمندی برای ایشان رخ داد.

گسترش مکتب شیعه در دوران امامت امام صادق (ع)

در زمان امام صادق(ع) تعداد شیعیان زیاد شد در حالی‌که این تعداد مثلاً در زمان امام حسن (ع) کم بود تا جایی که فرزندان آنها حتی امکان ازدواج با شیعه را نداشتند. بنی عباس، سال‌ها از هر راهی حتی راه‌های غیرشرعی و خدعه و نیرنگ استفاده کردند تا بتوانند بنی‌امیه را کنار بگذارند. آنها از روایات نبوی نیز سوء استفاده می‌کردند و حتی شروع به کشتار سادات کردند.

بنابراین لازم است این دشمنان اهل بیت (ع) را به خوبی بشناسیم که البته افراد بی‌سوادی نبودند و بسیاری از آنها از جمله مهدی، هادی و هارون، محدث بودند و برخی از آنها با علما مناظره می‌کردند.

 

کار قرآنی در شمار مبارک‌ترین کارهای اسلامی و جهادی است

 

بنی‌عباس، موقع روی کار آمدن به امام صادق (ع) پیشنهاد پذیرش خلافت دادند اما امام(ع)، خلافتی که از مسیر بنی عباس و از راه آدم‌کشی، جنایت، دروغ و خدعه به دست بیاید را نمی‌تواند بپذیرد چون اگر پیشنهاد آنها را می‌پذیرفت چه جوابی در قبال تاریخ داشت؟ این از تفاوت‌های ائمه ما با دیگران است که قدرت برای آنها موضوعیتی ندارد و دنبال این نیستند که تحت هر شرایطی به قدرت برسند و آن را حفظ کنند.

اگر امام حسن (ع) صلح کرد به این دلیل بود که اگر چنین کاری انجام نمی‌داد تشیع از بین می‌رفت هرچند که برخی از افراد، او را به خوار کردند شیعیان متهم کردند اما این سیاستی مثبت از جانب ایشان بود. بنابراین نباید سیاسی‌کاری به معنای منفی انجام دهیم چراکه واقعیت این است که خلافتی که از مسیر بنی‌عباس به دست بیاید مشروع نیست. از سوی دیگر مردم آماده پذیرش چنین چیزی از جانب امام صادق (ع) نبودند.

قیام‌‌های سادات حسنی علیه عباسیان

بنده تعجب می‌کنم که سر کلاس درس، برخی دانشجویان می‌گویند در چنین شرایطی هدف وسیله را توجیه می‌کند اما شهید بهشتی می‌گوید، با استفاده از پلکان حرام، کسی به پشت بام حلال نمی‌رسد. مطلب دیگر اینکه قیام‌‌های سادات حسنی علیه عباسیان را در آن دوران شاهد هستیم که می‌گفتند اینها دروغ گفتند و خدعه و نیرنگ به کار بردند و اسم اهل بیت(ع) را آوردند و عنوان ما را غصب کردند بنابراین قدرت باید در دست خاندان علی باشد نه آل عباس. البته امام صادق(ع) در قیام‌های محمد نفس زکیه و برادرش ابراهیم شرکت و همراهی نمی‌کند.

 بعد از واقعه عاشورا، برخی گمان کردند تنها درسی که می‌شود از حسین بن علی(ع) گرفت فقط مبارزه مسلحانه است که زیدیه نمونه بارز آنهاست اما مگر امام حسین (ع) در تمام زندگی‌اش فقط قیام مسلحانه داشته است؟ این انسان، 57 سال عمر کرد و بیست سال از آن را در صلح با معاویه بود.

چه کسی گفته است در هر شرایطی باید قیام کرد؟ ما باید ببینیم آیا چنین قیامی، نتیجه‌ای در پی دارد؟ امام حسین(ع) وقتی مشاهده کرد خلافت در حال تبدیل به سلطنت است قیام کرد و شهید شد. بنابراین مسیری که ائمه ما رفتند ادامه فکر و فرهنگ و معرفت حسینی بود اما مسیری که زیدیه در پیش گرفت این بود که در هر حالی باید قیام کرد و این منطقی نیست لذا امام صادق(ع) قیام زید را تأیید نکرده است.

 

اسرار موفقیت امام صادق (ع) در تقویت بنیان‌های وحدت امت اسلام

 

پشتوانه معرفتی در قیام‌ها

خط امام در آن زمان خط قیام نبود در حالی‌که زیدیه می‌گفتند امامی که در خانه بماند و درس بگوید به درد نمی‌خورد. آنها می‌گفتند جعفر بن محمد، اعتقادی به جهاد ندارد در حالی‌که امام صادق(ع) می‌گفتند من به جهاد اعتقاد دارم اما علم خودم را در کنار جهل آنان نمی‌گذارم. در قیام فخ در زمان امام کاظم(ع)، یکصد سید به شهادت رسیدند اما آیا در مکه و در حرم خدا، کسی قیام می‌کند آن هم در مقابل لشکر عباسی؟ بنابراین قیام‌های بدون معرفت، کور و بی‌هدف و سطحی، اثری در پی ندارد.

زمانی که زیدیان وارد قیام شدند از نظر فقهی وابسته به مکتب ابوحنیفه شدند. خود زید می‌گفتند امام صادق (ع) فقط در احکام، امام ماست. آنها در کلام یعنی عقاید نیز وابسته به معتزله شدند چون باز هم از اهل بیت(ع) فاصله گرفتند. پشت هر قیامی باید یک معرفت باشد مثلاً انقلاب اسلامی بر اساس پشتوانه معرفتی ولایت فقیه شکل گرفت لذا موفق شد.

فرض کنید اگر شرایط مهیا بود و امام صادق(ع) در دوران پس از بنی‌امیه به خلافت می‌رسید آن وقت چه اتفاقی می‌افتاد؟ در روایت شریفی از امام صادق آمده است بنی امیه و بنی عباس نمی‌خواهند دین را در جامعه رواج دهند. حال آیا امام صادق اگر به قدرت می‌رسید می‌توانست با استفاده از همان روش‌ها، دین را در جامعه ترویج کند؟ در این صورت چه تفاوتی بین امام صادق (ع) و بنی امیه وجود دارد؟ شیخ صدوق در کتاب شریف «الخصال» این حدیث را نقل کرده است و نکات مهمی هم در آن وجود دارد.

گفته شده آنهایی که بالاترند باید بر آنهایی که پائین‌تر هستند آسان بگیرند و با مدارا رفتار کنند. سپس به این داستان اشاره می‌شود که شخصی مسلمان می‌شود و سپس دوست مسلمانش به او می‌گوید برویم نماز صبح بخوانیم و پس از نماز می‌گوید حالا تعقیبات نماز را بخوانیم، سپس شروع به مباحثه می‌کنند تا اینکه نزدیک نماز ظهر و عصر می‌شود، این روند ادامه پیدا می‌کند تا اینکه نوبت به نماز مغرب و عشاء می‌شود. طرف ناراحت می‌شود و می‌گوید این چه دینی است که شما دارید؟

امام صادق (ع) می‌گوید این گونه نکنید چون باعث می‌شود مردم از دین زده شوند. این کاری است که بنی امیه انجام داده و با شمشیر با مردم سخن می‌گفتند اما ما نباید تصویری خشن از اسلام به نماش بگذاریم. در سکانس آخر فیلم «محمد رسول الله» از مصطفی عقاد که مربوط به فتح مکه است ابوسفیان می‌گوید این پیروزی از قلب‌ها وارد شد نه از دیوارها.

انتهای پیام/